کد مطلب:315026 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189
با صدای بلند گفتم: یا قمر بنی هاشم
جناب آقای امیرحسین عبداللهی قمی در نامه ای به انتشارات مكتب الحسین (علیه السلام) نقل كردند:
به نام خدایی كه به سید و سالار شهیدان چنان مقام والایی داد كه حتی پاركابان آن حضرت به مقامی رسیدند، به خصوص حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) علمدار آن حضرت بتواند به اذن هر ناشده ای را شدنی كند و حتی مرده را زنده كند.
این جانب امیرحسین عبداللهی قمی به نوكری اهل بیت علیهم السلام مفتخرم، شب نوزدهم ماه مبارك رمضان بعد از صرف افطاری از سر سفره بلند شدم، خودكار و دفترم را برداشتم و مشغول طراحی پرچم برای دسته شام غریبان حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) طرح تمام شد و به سوی مغازه حركت كردم. یك پرچم كه از سال ها قبل ساخته بودم هر سال این پرچم را نصب می كردم. متن آن پرچم این بود «وای علی كشته شد» باز رنگ قرمز و پارچه سفید.
وقتی پرچم را نصب كردم فقط یك لامپ قرمز بالای پرچم مانده بود كه رفتم بالا آن را نصب كنم كه ناگهان دست چپم به سیم برق برخورد كرد. برادرم مهدی در چهار متری من بود به طوری كه زبانم بند آمد و نتوانستم او را به كمك بخوانم. یك لحظه یتیمی بچه هایم [حسین و زینب] را دیدم با توجه به آن كه من بالای سیم كابل برق خشك شدم و همان لحظه های اول هر چه تلاش كردم كه دستم را از سیم جدا كنم نتوانستم و ناامید شدم. بعد از دقایقی زبانم باز شد. ناگفته نماند وقتی خواستم برادرم مهدی را صدا بزنم، نتوانستم و به هیچ وجه زبانم باز نشد
[ صفحه 610]
و تنها توانستم ذكر مقدس اباالفضل العباس (علیه السلام) را بر زبان بیاورم و از او مدد بخواهم. در این میان با صدای بلند گفتم: «یا قمر بنی هاشم» كه ناگهان عملدار كربلا با دو دست ید اللهی مدد كرد و من از ارتفاع به زمین آمدم مانند كسی كه او را از هوا به روی زمین آورده باشند و به آرامی روی زمین قرار داده باشند. و وقتی روی زمین قرار گرفتم با فریاد بلندی گفتم: «یا قمر بنی هاشم».
مردم دور و اطراف من جمع شدند و من موضوع را برای مردم بازگو كردم، و با خود گفتم: باید یك مجلس حضرت عباس (علیه السلام) برپا كنم كه قرار شد شب 27 ماه رمضان مصادف با شب هفتم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد. و الحمد لله مجلس با بركتی بود.
آقای عبداللهی افزودند: بین چند تن از مسئولان هیئت اختلاف بود و این اختلاف به هیچ عنوان حل نمی شد، غافل از آن كه تمام غیرممكن ها به دست علمدار كربلا ممكن خواهد شد. به هر حال شب در آن مجلس مسئله اختلاف به راحتی اصلاح شد، و ارتباط مسئولان هیأت بهتر از قبل شد.
به نام خدایی كه به سید و سالار شهیدان چنان مقام والایی داد كه حتی پاركابان آن حضرت به مقامی رسیدند، به خصوص حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) علمدار آن حضرت بتواند به اذن هر ناشده ای را شدنی كند و حتی مرده را زنده كند.
این جانب امیرحسین عبداللهی قمی به نوكری اهل بیت علیهم السلام مفتخرم، شب نوزدهم ماه مبارك رمضان بعد از صرف افطاری از سر سفره بلند شدم، خودكار و دفترم را برداشتم و مشغول طراحی پرچم برای دسته شام غریبان حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) طرح تمام شد و به سوی مغازه حركت كردم. یك پرچم كه از سال ها قبل ساخته بودم هر سال این پرچم را نصب می كردم. متن آن پرچم این بود «وای علی كشته شد» باز رنگ قرمز و پارچه سفید.
وقتی پرچم را نصب كردم فقط یك لامپ قرمز بالای پرچم مانده بود كه رفتم بالا آن را نصب كنم كه ناگهان دست چپم به سیم برق برخورد كرد. برادرم مهدی در چهار متری من بود به طوری كه زبانم بند آمد و نتوانستم او را به كمك بخوانم. یك لحظه یتیمی بچه هایم [حسین و زینب] را دیدم با توجه به آن كه من بالای سیم كابل برق خشك شدم و همان لحظه های اول هر چه تلاش كردم كه دستم را از سیم جدا كنم نتوانستم و ناامید شدم. بعد از دقایقی زبانم باز شد. ناگفته نماند وقتی خواستم برادرم مهدی را صدا بزنم، نتوانستم و به هیچ وجه زبانم باز نشد
[ صفحه 610]
و تنها توانستم ذكر مقدس اباالفضل العباس (علیه السلام) را بر زبان بیاورم و از او مدد بخواهم. در این میان با صدای بلند گفتم: «یا قمر بنی هاشم» كه ناگهان عملدار كربلا با دو دست ید اللهی مدد كرد و من از ارتفاع به زمین آمدم مانند كسی كه او را از هوا به روی زمین آورده باشند و به آرامی روی زمین قرار داده باشند. و وقتی روی زمین قرار گرفتم با فریاد بلندی گفتم: «یا قمر بنی هاشم».
مردم دور و اطراف من جمع شدند و من موضوع را برای مردم بازگو كردم، و با خود گفتم: باید یك مجلس حضرت عباس (علیه السلام) برپا كنم كه قرار شد شب 27 ماه رمضان مصادف با شب هفتم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد. و الحمد لله مجلس با بركتی بود.
آقای عبداللهی افزودند: بین چند تن از مسئولان هیئت اختلاف بود و این اختلاف به هیچ عنوان حل نمی شد، غافل از آن كه تمام غیرممكن ها به دست علمدار كربلا ممكن خواهد شد. به هر حال شب در آن مجلس مسئله اختلاف به راحتی اصلاح شد، و ارتباط مسئولان هیأت بهتر از قبل شد.